جدول جو
جدول جو

معنی رجل الحمار - جستجوی لغت در جدول جو

رجل الحمار
(رِ لُلْ حِ)
از تیره کمپوزه وقسمت قابل مصرف گل آن است و مادۀ مؤثر آن موسیلاژ، مواد پکتیک میباشد. موارد استعمال: اسپس پکتورال، اسپس وولنه رر. (از کارآموزی داروسازی جنیدی ص 198). حشیشهالسعال. فنجیون. فنجریون. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رجل الجبار
تصویر رجل الجبار
از ستارگان قدر اول صورت جبار، رجل الجوزا
فرهنگ فارسی عمید
(رِ لُلْحَ)
انقلیاتانیست. حالوما. حمیرا. خس الحمار. شنگار. شنجار. قالقس. کحلا. (یادداشت مرحوم دهخدا). شنگار. (الفاظ الادویه ص 131). شنجار. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 171)
لغت نامه دهخدا
(رَعْ یُلْ حِ)
خاری است شبیه به بادآورد بغایت تند، رایحه ای شبیه به رایحۀ حرف و بیخش تندتر و تخمش شبیه به خردل و سیاه و چون حمار را نفخ و دردی بهم رسد از خوردن این گیاه خلاص یابد گویند رعی الابل است. (از تحفۀ حکیم مؤمن) (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(رِ لُلْ حَ مَ)
گاوزبان. (ناظم الاطباء). شنجار. (منتهی الارب). انخوی. حمیراء. رجل الحمام. (یادداشت مرحوم دهخدا). به اندلس شنجار را گویند. (از مفردات ابن بیطار). و رجوع به شنجار و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(رِ لُلْ جَبْ با)
ستاره ای از قدر اول بر پای چپ جبار، و آنرا رجل الجوزا نیز نامیده اند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به رجل الجوزاء شود
لغت نامه دهخدا
(زِ لُلْ حِ)
روث الحمار. سرگین خر. بیرونی آرد: سرگین خر خون بینی را منع کند و طریق او آن است که چون تازه باشد او را بسرشند و آب از او بیرون کنند و فتیله را درو تر کنند و در بینی نهند تا رعاف را منع کند. (ترجمه صیدنه: خرو). در اختیارات بدیعی آمده: سرگین خر، روث الحمار، همان عمل کند که سرگین اسب. (اختیارات بدیعی، زبل الفرس). و در ذیل روث الحمار الاهلی آرد: سرگین خر خواه سوخته و خواه ناسوخته قطع سیلان خون کند خاصه با سرکه بیامیزند و اگر سرگین تازه بیفشارند و آب آن بیرون کنند و در بینی چکانند رعاف رازایل کند و همچنین اگر سرکه بر وی افشانند و ببویند، همین عمل کند. و چون تر بود بیفشارند و آب آن بگیرند و بیاشامند، سنگ گرده بریزاند و سرگین اسب هم همین عمل کند. و سرگین خر که در علف چریده باشد، چون خشک کنند و با شراب بیاشامند، جهت گزیدگی عقرب عظیم نافع بود و مؤلف گوید: اگر خشک کردۀ وی بکوبند و بیزند، با گوگرد سحق کنند و در روغن کنجد جوشانند جهت جرب بر پشت بمالند و بامداد، دو بامداد متصل و عدس کوفته بحمام برند و پیش از آب ریختن بمالند و بعد از آن بریزند نافع بود. و رجوع به قانون ابن سینا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رجل الحمام
تصویر رجل الحمام
پای کبوتر شاه پسند از گیاهان شاه پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راس الحمار
تصویر راس الحمار
سرخر بی شرم ناخوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجل الحمامه
تصویر رجل الحمامه
پای کبوتر گاو زبان از گیاهان گاو زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجر الحمار
تصویر حجر الحمار
خر مهره خر مهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزل الحمار
تصویر عزل الحمار
پس خر
فرهنگ لغت هوشیار